وقتی رو به رویش بنشینید خیلی جدی تر از چیزی به نظر می رسد که تصور می کردید. صداپیشه عروسک های محبوب و پرطرفداری مثل ببعی و آقوی همساده این بار با عروسک بنفش رنگی مهمانمان شد که این روزها برای خودش اسم و رسمی به هم زده و با آوازهای شبانه اش دل ملتی را شاد می کند. بله، جناب خان همراه محمد بحرانی و دو گرداننده اش، حامد ذبیحی و مهدی برقعی. گپ ما را با بحرانی بخوانید تا از جادوی جناب خان بیشتر بدانید.
چه اتفاقی افتاد که جناب خان وارد دنیای آدم ها شد؟
ماجرای جناب خان از «کوچه مروارید» شروع شد؛ یک سریال زنده عروسکی که برای شبکه نمایش خانگی تهیه و تولید شده. سعید سالارزهی هم تهیه کنندگی کل کار و کارگردانی سری اول را به عهده داشته. جناب خان و رامبد جوان که در این سریال اسمش «آقای محترم» است، با هم بازی دارند. به همین دلیل هم جناب خان به خندوانه دعوت شد و این شد که می بینید.
ایده لحن جناب خان و لهجه آبادانی که برایش انتخاب شده از کجا شکل گرفت؟ اصلا چطور به این نتیجه رسیدید که این مدل حرف زدن به سروشکل جناب خان بیشتر می آید؟
در شروع کوچه مروارید یک اتاق فکر تشکیل شد و من هم یکی دو جلسه در آن حضور پیدا کردم. آنجا چند نفری به این نتیجه رسیدیم که جناب خان می تواند یک کاراکتر جنوبی باشد، چون جنوبی ها آدم های باحالی هستند و اتفاقاتی که کنارشان می افتد، خوش ریتم و جذاب است. مدت زیادی از آن جلسات گذشت تا اینکه محمد نادری که در سریال «شمعدونی» هم بازی کرده (بازیگر نقش هوشنگ مظاهری)، سری دوم کوچه مروارید را کارگردانی کرد. نوشتن عمده متن های سری اول و دوم هم به عهده خودش بود، اما در نتیجه همان اتاق فکر بود که در نهایت به یک شخصیت جنوبی لبوفروش به نام جناب خان رسیدند. هدیه هاشمی هم طراحی عروسک را به عهده داشته که حسابی از او ممنونیم.
بین جنوبی بودن و لبوفروش بودنش ارتباطی هست یا دلیل دیگری داشت که این شغل را برایش انتخاب کردید؟
نه، قرابت خاصی با هم ندارند. شاید اگر می خواستیم سراغ اولین پیشنهاد برویم یا سمبوسه فروش بود. یا فلافل فروش، اما نمی خواستیم سراغ تصاویر تکراری از جنوب برویم.
تکیه کلام ها و دیالوگ های جناب خان چقدر حاصل متن است و چقدر نتیجه بداهه پردازی و خلاقیت فردی خودتان؟
طبیعتا کوچه مروارید یک متن از پیش نوشته داشت و قصه ها براساس متن پیش می رود. اما در خندوانه این شکلی نیست و محصول بداهه پردازی و ایده هایی کلی است که هرکدام از ما قبل از برنامه با خودمان سر برنامه می بریم. خود من از بچگی در شیراز و با جنوبی ها بزرگ شدم و خانه مان در محله ای بود که خیلی از کسانی به خاطر جنگ از خوزستان و کلا جنوب مجبور به مهاجرت شده بودند در آنجا زندگی می کردند. همه دوستان من در آن دورن، اکثر خوزستانی و تک و توکی هم بوشهری یا از سایر شهرهای جنوب بودند. من اصولا با فرهنگ آنها بزرگ شدم، یعنی به نظر خودم همان قدر که شیرازی هستم همان قدر هم جنوبی هستم. درنتیجه بخشی از چیزهایی که الان می بینید از گذشته من به این کاراکتر اضافه شده.
خیلی جالب است چون دقیقات می خواستم بپرسم چه اتفاقی می افتد که گاهی لحن کاراکتر آقای همساده در جناب خان تا این حد پررنگ می شود و خودش را نشان می دهد و دیگر اینکه این کاراکترها چه خاصیت و جادویی دارند که لهجه شان باعث عصبانیت هیچ کس نشده و کسی تا امروز احساس نکرده مورد تمسخر قرار گرفته؟
اولا خیلی خوشحالیم که هیچ اعتراضی نشده. من هم اگر در مقام مخاطب بودم اعتراضی نمی کردم. برای اینکه در هیچ کدام از کاراکترهایی که ما کار کرده ایم، هرگز بنا بر تمسخر نبوده. بالاخره کاراکتر کمدی است و می تواند اهل هر جایی باشد، تهرانی، شیرازی یا اصفهانی و... مهم این است که کار کمدی است. حداقل من در کارهایی که انجام داده ام، سعی کرده ام به لهجه وفادار بمانم؛ یعنی ادای لهجه یا ادای اصطلاحات را در نمی آورم و همان چیزی را که هست ارائه می دهم و هیچ کدام هم کاراکترهایی منفی نیستند. آقای همساده ممکن است خیلی بلا سرش بیاید، ولی هرگز تا حالا سر کسی بلا نیاورده. اگر کل خاطرات آقای همساده را مرور کنید، هیچ نکته منفی ای در پرونده اش نمی بینید؛ یعنی آزارش حتی به مورچه هم نرسیده است.
چرا از بین عروسک ها یا به اصطلاح ماپت های کوچه مروارید، این جناب خان بود که برای ورود به «خندوانه» انتخاب شد؟
به نظرم خندوانه بیشتر برنامه بزرگسالان است. درست است که طیف سنی ندارد و بچه ها هم می بینند و با بعضی بخش هایش ارتباط برقرار می کنند، ولی عروسک بزرگسال در آن مجموعه، جناب خان بود. هرچند، تعدادی عروسک بزرگسال دیگر هم وجود داشت، ولی نقششان کم بود. البته شاید رامبد بهتر بتواند به این سوال جواب بدهد. همان جا در پشت صحنه کوچه مروارید، شوخی هایی در آمد که الان جلو صحنه خندوانه استفاده می شود؛ مثلا شوخی با اسم رامبد و اینکه چقدر این اسم برای جناب خان عیجب است. درواقع، تصمیم از پیش تعیین شده ای نبود. مجموعه این شوخی ها باعث شد گروه خود رامبد به این نتیجه برسند که این عروسک در خندوانه جواب می دهد.
دلایل فرعی هم برای ورود جناب خان به خندوانه وجود داشت؟ مثلا اینکه با مطرح تر شدن این عروسک، به فروش کوچه مروارید در شبکه نمایش خانگی کمک شود.
نه، این حرکت برنامه ریزی شده نبود. به نظرم رامبد به قدری روی برنامه اش حساس هست که نخواهد به خاطر چنین چیزی، عروسکی را وارد خندوانه کند، ولی اگر به فروش کوچه مروارید هم کمک کند، اتفاق خوبی است. واقعا خودمان هم از اول نمی دانستیم حضور جناب خان در خندوانه چه سرنوشتی خواهدداشت. بچه ها (ذبیحی و برقعی) اینجا شاهد هستند که اول گفتیم با یک روز و یک برنامه شروع کنیم تا ببینیم اصولا عروسک در برنامه ای که اصلا برای عروسکی بودن طراحی نشده، جواب می دهد یا نه. ممکن بود جناب خان بیاید و خیی زود هم مجبور شود از برنامه برود.
تا الان هم سابقه نداشته عروسکی در یک برنامه شبانه این فرمی حضور داشته باشد و تازه جناب خان مورد استقبال قرار گرفته و محبوب هم شده.
نه من هم یادم نمی آید یک عروسک کارش را با یک برنامه بزرگسال در تلویزیون شروع کرده باشد.
بده بستان هایی که بین جناب خان و سروش صحت در خندوانه وجود دارد، چقدر حاصل بداهه پردازی و واکنش هر دو طرف در لحظه است؟ خصوصا اینکه هردو در کوچه مروارید با هم بازی داشته اند.
الان استندآپ کمدین هایی که به خندانه می آیند، داستانشان را هم با خودشان می آورند؛ یعنی کسی پیش زمینه ای مشخص نمی کند و متنی برایشان نمی نویسد. به جناب خان هم از ابتدا این جوری نگاه شد، یعنی استندآپ کمدینی که خودش از بیرون می آید و خودش هم قرار است یک کارهایی بکند. به جز اینکه استندآپ کمدین است، خب گاهی وقت ها بین تماشاگران هم می نشیند، ولی ما متنی نداریم. گاهی که لازم باشد ما یک چیزهایی را با رامبد هماهنگ می کنیم. گاهی که دوست داریم رامبد واکنش آنی از خود نشان بدهد، هماهنگ نمی کنیم. درواقع به او می گویم رامبد یک چیزهایی هست که می خواهم توی صحنه با آنها رو به رو بشوی.
این اتفاقات غیرمنتظره ای که می گویید دقیقا چیست؟ مثلا حرف زدن با مهمانان برنامه یا اظهارنظر کردن وسط حرف هایشان؟
طبیعتا معلوم نیست مهمانان چه خواهندگفت و ما نمی دانیم جریان چیست. واقعا می شود گفت آنچه برای جناب خان در خندوانه اتفاق می افتد در لحظه اتفاق می افتد. البته ممکن است ما یک خط کلی داشته باشیم؛ مثلا می گوییم که امروز جناب خان دماغش را عمل کرده است.
احتمالا جنس و تیپ شخصیتی مهمانان برنامه هم تاثیر خودش را دارد.
طبیعی است. اتفاقا شاید با مهمانانی که این قدر جدی هستند که ممکن است فضای برنامه را خیلی جدی کند، حضور جناب خان بتواند کمک کند. معمولا به این فکر می کنیم که در گفت و گو با این یا آن مهمان، درست است جناب خان حضور داشته باشد یا نه. در هر حالتی، جناب خان همیشه احترام مهمان را نگه می دارد، همیشه به عنوان یک انسان برجسته به مهمان نگاه می کند و سوال ها حاکی از هیچ گونه بی احترامی نیست از یک مرحله به بعد حتی حواسمان به نوع شوخی ها هست.
رامبد جوان تا چه حد در مدیریت اتفاقاتی که جناب خان به آنها سمت و سو می دهد، نقش دارد؟
اولا که رامبد واقعا آدم باهوش و باحالی است و حسابی هم کارش را بلد است؛ یعنی یک فضای امن و دوست داشتنی را در پشت صحنه برنامه خندوانه برای ما ایجاد کرده. خیلی راحت هستیم؛ فضا آرام و خوب است و در مورد ایده هایی که مطرح کرده ایم، هیچ وقت توی ذوق مان نخورده. حتی اگر موافق یک ایده ای نباشد، این قدر باحال نه می گوید که ما راحت قبول می کنیم از آن استفاده نکنیم. خدا را شکر به ما اعتماد کرده و همان طور که گفتید چون برنام زنده نیست، اگر هم اشکالاتی در اجرا وجود داشته باشد در تدوین درست می شود.
تاحالا پیش آمده خودتان از حرفی که جناب خان زده به خنده بیفتید؟
راستش زیاد سر ضبط خنده ام نمی گیرد، چون همزمان مجبورم روی چند چیز متمرکز باشم. از طرفی دو تا ساز هست که خودم می زنم، بعد یک میکروفون رو به رویم هست که باید حواسم به آن هم باشد و باید عروسک را هم روی مونیتور ببینم، از طرف دیگر باید واکنش تماشاگران را جدا از قاب مونیتور ببینم و باید فکر کنم قصه چیست. گاهی باید به حرکت های در لحظه بچه ها (ذبیحی و برقعی) هم یک صدایی اضافه بشود.
واقعا سخت است که بخواهید همزمان روی این همه موضوع متمرکز باشید.
البته امیرسلطان احمدی درواقع مشاور فکری جناب خان در برنامه خندوانه است و جزء بچه های اتاق فکر و نویسندگان کوچه مروارید هم بوده. در خندوانه هم خیلی مواقع کنار من نشسته و یکدفعه یک چیزی توی گوشم گفته که این را بگو یا آن را بگو... جدا از این، خیلی وقت ها، اگر از روز قبل چیزی به ذهنم برسد، حتما با امیر مشورت می کنم.
کاراکترهای عروسکی محبوبی که تا امروز صداپیشگی شان را به عهده داشته اید اگر در تیم کسانی مثل ایرج طهماسب، حمید جبلی، مرضیه برومند یا رامبد جوان نبودند، به نظرتان باز هم همین قدر امکان دیده شدن داشتند و به قولی گل می کردند؟
به نظرم در مجموعه ای مثل «کلاه قرمزی» سابقه ای که پشت ساخت برنامه هست و حرفه ای بودن کسانی که در صدر این کار قرار دارند مثل آقایان طهماسب و جبلی و خانم محبوب، قطعا خیلی تاثیرگذار است. هرعروسکی که به این مجموعه اضافه می شود درواقع یک شانس تازه است. ضمن اینکه یخ تماشاگر قبلا با این مجموعه آب شده و همه منتظر هستند اتفاق خوبی شکل بگیرد. این موضوع در مورد کار با رامبد جوان و خندوانه هم به همین شکل است. اینکه مردم مجموعه ای را دوست داشته باشند، قطعا به عروسک های تازه وارد کمک می کند.
حرف های جالب حامد ذبیحی و مهدی برقعی عروسک گردانان جناب خان
شیطنت موقوف!
باید بودید و می دیدید حامد ذبیحی و مهدی برقعی، دو عروسک گردان جناب خان، چطور با ظرافت و هنر منحصر به فردشان جادوی زنده بودن را وارد کالبد عروسک می کردند. از این به بعد اگر جناب خان را جایی دیدید بدانید این ذبیحی است که دست های جناب خان را همراهی می کند و برقعی هم با گرداندن سر او تا دهانش ناگهان با ارتفاع سه متر از تعجب باز می ماند و لبخند به لب تان می آورد.
آدم آدم است، عروسک هم آدم است
حامد ذبیحی و مهدی برقعی هردو از عروسک گردانان حرفه ای هستند و دوستی شان با محمد بحرانی آن قدر سابقه دار است که یکسری شوخی های درون گروهی دارند و به گفته خودشان فقط رامبد جوان تا الان توانسته جنس این شوخی ها را درک کند و دست شان را باز بگذارد. برای اینکه بده بستان های سه نفره شان به ادا و اطوارهای جذاب خان جذابیت بیشتری بدهد. ذبیحی درباره جادوی عروسک ها می گوید: «این کاراکترها ذاتا مثبت هستند و بدذاتی ندارد، در مقایسه با آدم های واقعی، یک مقدار جنبه نمایشی عروسک ها پررنگ تر هم هست و بیشتر نمود پیدا می کند. آدم ها راحت تر می پذیرند که این بازی و نمایش است. منظورم تصویری است که از بیرون وجود دارد، نه اینکه ما خودمان هم با عروسک ها این طور برخورد کنیم. ما کاملا مثل یک آدم واقعی با آنها رفتار می کنیم.»
تله پاتی سه نفره
شاید باورتان نشود این هماهنگی سه نفره چطور می تواند در حضور صد مهمان حاضر در برنامه شکل بیگرد و همه چیز بدهه پیش برود. ذبیحی که بیشتر در بحثمان مشارکت می کند باز هم توضیح می دهد: «به صورت جزئی نمی توانیم هماهنگ باشیم، ولی در کلیت ماجرا، چون یک پیش زمینه ای از هم داریم، بعد از مدتی می توانیم بفهمیم محمد دارد به چه چیزی فکر می کند یا احتمالا می خواهد، در چه موردی حرف بزند. با مهدی این هماهنگی کمی بیشتر است. چون همیشه مجبوریم، علاوه بر اینکه کار خودمان را درست انجام می دهیم، حواسمان به همدیگر باشد. از آنجا که محمد یک صداپیشه حرفه ای و باسابقه است، ما در حالی که بین مهمانان نشسته ایم و از او دور هستیم، اطمینان داریم او یک نشانه ای- که فقط خودمان آن را می فهمیم و بقیه نمی فهمند- به ما می دهد تا یک دفعه اتفاقی نیفتد که جا بمانیم.»
من نبودم دستم بود
مهدی برقعی هم بالاخره به حرف می آید: «همان طور که حامد می گوید این پیش زمینه ای که از هم داریم، باعث می شود بیشتر مواقع بدانیم چه اتفاقی قرار است بیفتد و بر موضوعی که در برنامه در جریان است تسلط داشته باشیم. به علاوه، تمرین هم نقش مهمی دارد؛ ما از زمان ضبط کوچه مروارید و سر خیلی کارهای دیگر با هم بوده ایم. خیلی از کارها به صورت بداهه اجرا می شوند یا عروسک گردان واقعا متن را کامل حفظ نیست و دقیقا نمی داند. چه اتفاقی قرار است بیفتد.» درست است که برقعی کم حرف تر است و خیلی در بحثمان شرکت نکرده، اما شیطنت هایش زیرپوستی تر است و وقتی در قالب جناب خان فرو می رود به یک ترمز دستی احتیاج دارد تا ایده هایش سرریز نکند و عروسک از کنترل خارج نشود.
«محمد همیشه می گوید من دوست دارم هرچیزی را که به ذهنم می رسد، اجرا کنم که البته اشتباه است.» بحرانی هم در ادامه حرف او می گوید: «یک اصل در عروسک گردانی وجود دارد که می گوید اولویت حرکت با صداست؛ یعنی برای اینکه کار به هم نریزد و مغشوش نشود، گفته می شود صدا باید کمی جلوتر باشد. مهدی به قدری در موقعیت، آدم ایده پرداز و خلاقی است و از طرفی دلش می خواهد همه را همزمان به اجرا در بیاورد که گاهی دچار اغتشاش می شویم. البته الان خیلی کمتر شده.»
مصاحبه از مجله همشهری جوان